بی پول...
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 1727 تاريخ : يکشنبه 28 مهر 1392 ساعت: 1:16
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 700 تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 ساعت: 20:49
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 728 تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 ساعت: 20:47
//ازدحام و فشار از هر سو
زور آرنج و ضربه زانو//
//بدترین بوی عالم است الحق
بوی سیر و پیاز و عطر و عرق//
//کارمند و محصل و عملی
کامبیز و غضنفر و مملی//
//تاجر و دزد و دکتر و بیکار
لاغروچاق و سالم و بیمار//
//حرفهای سیاسی و گلهها
بحث تبعیضها و فاصلهها//
//گاه دعوای عدهای سالار
فحشهای بهشدت کشدار//
//یک نفرغرق در سطور کتاب
یک نفر هم کنار او در خواب//
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 784 تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 ساعت: 15:51
شاکی پرونده سلام ، درسته من متهمم
حتی برای متهم شدن پیش تو هم کمم
چه ذوقی کردم ، شنیدم گفتی شکایت می کنی
اما دلم گرفت که گفتی ، منو اذیت می کنی
من تو رو اذیت می کنم ؟، منی که می میرم برات
منی که تندی می شکنم زیر تولد نگات
تو حکم من نوشته بود ، طبق مواد یک و بیست
تو روزگار من و تو این کارا عاقلانه نیست
معلومه عاقلانه نیست ، عاشق که عاقل نمی شه
ولی با این جواب من که حکمی باطل نمی شه
شاکی محترم ، گلم ، بگو که زندونیم کنن
بگو پیش پای چشات ، یک شبه قربونیم کنن
بگو به افتخار تو ، بیان منو دار بزنن
علت دیوونگیمو ، تو کوچه ها جار بزنن
بگو که از رو قصمون کلی لالایی بسازن
عکسای زیبا رو ولی اینجا و اونجا ، نندازن
آخه حسودی می کنن، بفهمن این راز و همه
فردا تقلب کنن از جنون این متهمه
دوس ندارم زیبای من از هر کسی شاکی باشه
متهم اون نباید تو کره ی خاکی باشه
شاکی من ، قانون می گه : به هر کی رو کنه جنون
چون قانونو نمی شناسه ، دیگه نه تنبیه و نه اون
متهمت ، اما می خواس ، شامل این بندا نشه
به خاطر همین داره ، بارای عقلو می کشه
نشسته تنها ، این گوشه ، بدون حامی و وکیل
کلی خوشش اومده از عشق تو وجرم و دلیل
خوب می دونه اگه وکیل ببنده این پرونده رو
می چینه از لبای تو گلای سرخ خنده رو
درسته که عاشقتم ، اما مگه من دیوونم
خنده رو از تو بگیرم ، که بی چشات نمی تونم
خلاصه که شاکی ماه ، صاحب پرونده ی من
خاطره ی گذشته هام ، مالک اینده ی من
متهمت قصدی نداشت ، عاشقیشو به دل نگیر
فقط اونو قبول بکن ، به چشم مجرمی اسیر
اینجا وکیلی نمی یاد که بگه من جنون دارم
چون اگه آزادم کنن ، باز سرتو درد می یارم
شاکی نازنین من ، مزاحمت شدم ، ببخش
مثل تمام لحظه ها ، بتاب و آروم بدرخش
متهمت قول می ده که دیگه به تو نامه نده
درسته دیوونس ولی موندن رو قول بده
فک نکنی نامه ی من شده مثل دفاعیه
شاکی گل ، نشون ندی این مدرک و به قاضیه
نشون بدی اونم می گه به خاطر درد جنون
متهمت گناه داره ، بگذر از اتهام اون
ولی تو این کار و نکن ، می خوام اسیری بکشم
تابلوی چشمای تو رو ناز و کویری بکشم
فدای چشمات که تو نور ، هزار و صد رنگ می شه
زرد پاییزی می پوشی ، چشات چه خوش رنگ می شه
راحت شدی از دست من با شعر و عشق و التماس
نمی گم اما ، نمی یام ، بیرون از این رخت و لباس
به شاکی مثل گلم ، از منی که متهمم
زیبا جون اشکال نداره ، امضا کنم که مریمم ؟
مریم دیوونه ی تو ، یازده آبان و یه روز
جرم من افتخارمه ، به قاضیم می گم هنوز
یادت باشه لحظه ی صدور حکم ، تو محکمه
دلت نسوزه ، نگذری از تقصیر متهمه
شاکی هیچ کس نشو ، فقط اینو ازت می خوام
فدای شکی گل و جرم جنون و اتهام
الهی دروازه ی بخت ، به روت همیشه وا بشه
دست به خکستر بزنی ، الهی که طلا بشه
متهم هر چی ردیف ، ردیف پنج و دو و سه
نمی ذارم تو عاشقی ، کسی به گردم برسه
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 702 تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 ساعت: 15:50
مختصري در رابطه با پاستور :
لويي پاستور دانشمند ، پزشك ، شيميدان ، زيست شناس و باكتري شناس بزرگ فرانسوي در دهكده ي دل (Dole) ناحيه ي ژورا زاده شد .
او در دوران كودكي هيچگونه هوش زيادي از خود نشان نمي داد ولي بسيار كوشا و بردبار بود. به خاطر اينكه از استادان خود پرسش هاي شگفت آوري مي كرد ، از گروه شاگردان نخبه و ارزنده به شمار مي رفت .
پاستور در جهان به پدر ميكروبيولوژي (ميكروب شناسي) مشهور است . نام او در ميان انديشمندان و نيكوكاران جهان ،هميشه به يادگار خواهد ماند .
آزمايشهاي مشهور پاستور كه منجر به باطل شدن نظريه خلق الساعه شدند :
آزمايش اول :
پاستور لوله اي شيشه اي برگزيد و درون آن مقداري پنبه قرار داد . سپس با كمك تلمبه اي ، مقداري هوا به درون لوله كشيد . سطحي از پنبه كه هوا از آنجا وارد لوله مي شد ، رفته رفته رو به تيرگي گذاشت تا اينكه به كلي سياه شد .
پاستور اين پنبه را در مخلوطي از اتر و الكل وارد ساخت و آنچه را كه در ته محلول رسوب كرده بود زير ميكروسكوپ ساده ي خود بررسي كرد .
در اين بررسي مشاهده كرد كه ذره هاي گوناگون گرد و غبار ،گرده هاي گل ها ، باكتري ها ي فراوان ، هاگهاي گوناگون و حتي تارهاي پشم در رسوب وجود دارد .
پاستور از نخستين آزمايش خود نتيجه گرفت :
هوا ميكروب هاي فراوان دارد .
آزمايش دوم :
پاستور مقداري آبگوشت كه در آن گوشت بدون چربي پخته و آب وجود داشت و محيط غذايي مناسبي براي ميكروب ها به شمار مي رفت را در شيشه ي دهانه بازي ريخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد .
پس از چند روز آبگوشت گنديده شد . او آبگوشت گنديده را زير ميكروسكوپ ساده ي خود نگاه كرد و آن را پر از ميكروب يافت .
پاستور براي اينكه اطمينان حاصل كند كه ميكروب هاي هوا سبب گنديدگي آبگوشت شده اند ، مقداري از آبگوشت تازه را در شيشه ي دهانه باريكي ريخت و پس از جوشاندن ، دهانه ي شيشه را گرما داد تا گداخته شد و با اين كار دهانه ي آن را بست .
اين آبگوشت مدت ها بدون آنكه گنديده شود ، همچنان سالم باقي ماند . پاستور از اين آزمايش نتيجه گرفت :
جوشاندن آبگوشت ، ميكروبهاي هوا را كه عامل گنديدن آبگوشت هستند ،
از بين مي برد .
آزمايش سوم :
پاستور براي يافتن اطمينان بيشتر از اينكه ميكروب هاي هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، يك بالون انتخاب كرد و در آن آبگوشت ريخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشيده ي درون آن را توسط يك لوله ي خميده ، در معرض هوا قرار داد .مدت ها گذشت و فسادي حاصل نشد . در اين آزمايش ، لوله ي خميده ، مانع ورود ميكروب هاي زنده ي هوا به درون آبگوشت شده بود .
سپس پاستور با خم كردن ظرف ، مقداري از آبگوشت را وارد لوله ي خميده ي متصل به ظرف آبگوشت كرد . سپس اين آبگوشت موجود در لوله را با خم كردن مجدد ظرف ، به ظرف آبگوشت برگرداند . پس از مدتي آثار فساد و گنديدگي در آبگوشت ظاهر شد .
پاستور نتيجه گرفت :
آبگوشت خودبخود گنديده نمي شود ، بلكه ميكروبهايي كه در ناحيه خميده لوله قرار داشته اند باعث گنديدن آبگوشت شده اند .
مقاومت مخالفان پاستور :
معتقدين به خلق الساعه به آزمايشهاي پاستور اين ايراد را وارد كردند كه :
گرما دادن آبگوشت شرايط محيطي لازم براي خلق الساعه را از بين مي برد . و اگر گرما وجود نداشته باشد ، حتما همه ي ميكروب ها به وجود خواهند آمد .
پاستور براي رفع اين ايراد آزمايشي ديگر انجام داد كه به آزمايش چهارم پاستور مشهور است . با اين آزمايش ديگر شكي باقي نماند كه نظريه خلق الساعه باطل است .
آزمايش چهارم :
پاستور ظرفي شيشه اي مطابق شكل تهيه كرد . اين ظرف را قبلا گرما داد تا بدون ميكروب شود . سپس دهانه ي بالايي آن را از پنبه ي استريل (بدون ميكروب) پر كرد . نوك تيز لوله و پهلوي شيشه را با الكل پاك كرد و پوست گردن اسبي را هم با الكل پاك كرد . سپس نوك تيز شيشه را به سياهرگ گردن اسب فرو كرد و كاري كرد كه سر آن بشكند . (كاري شبيه توليد سوزن سرنگ) .
پاستور از بالاي پنبه هواي درون شيشه را با تلمبه بيرون كشيد .در نتيجه ي بيرون كشيده شدن هواي شيشه و ايجاد خلاء نسبي ، خون سياهرگ گردن اسب به درون شيشه سرازير شد . هنگامي كه مقدار كافي خون اسب درون شيشه جمع شد ، پاستور با احتياط لوله ي نوك تيز را از گردن اسب بيرون آورد و بلافاصله نوك لوله را يست .
خون درون شيشه مدت ها بدون آنكه گنديده شود بلقي ماند و حال آنكه اگر خون در مجاورت هوا قرار مي گرفت فوراً فاسد مي شد .
پاستور در آزمايش چهارم بدون گرما دادن خون مانع آلوده شدن آن به ميكروب شد و ثابت كرد :
خون خودبخود ميكروب (موجود زنده) توليد نمي كند .
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 804 تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 ساعت: 15:49
1-دیگه کی بود که دخترها مسخرشون کنه و دخترا به چی می خندیدن؟ ؟
۲.دیگه کی بود که بره واسه خونه نون بخره؟
۳. دیگه کی بود که هی شماره بده و منتظر بمونه؟
۴.دیگه کی بود که دخترا تحویلشون نگیرن؟
۵.دیگه کی واسه دافا کادو بخره؟
۶. دیگه کی بود که اگه یه روز از خونه نزنه بیرون مامان و بابا هی بهش بگن تا کی مفت خوری میکنی؟
۷.دیگه کی بود که ۲ سال بره سربازی؟
۸. دیگه کیه که عرضه گرفتن دیپلمشم نداشته باشه و هرجا بری خواستگاری با شرمساری بگی سیکله؟
۹.دیگه کی بود که جوراباش عین دهنش بد بو باشه؟
۱۰.دیگه کی بود که رقیب بابا باشه یعنی عمرا عزیز بابا بشه؟
۱۱. دیگه کی بود که وقتی همه میرن مسافرت مواظب خونه باشه؟
۱2-دیگه کی بود که با دیدن دخترها دست وپایش شل بشود؟
۱3-دیگه کی بود که دخترها خرش کنند؟
۱4-دیگه کی بود که دخترها سرشون داد بزنند؟
۱5-دیگه کی بود که ساعت 7صبح مثل کشیکی ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهبانی بده؟)
۱6-دیگه کی بود که داداش دخترها به باد کتکش بگیره؟
۱۷-دیگه کی بود که بابا هر روز عین خر ازش کار بکشه؟
۱۸. دیگه کی مامانا رو دق می داد؟
۱۹.دیگه به کی می گفتن اوا خواهر ببخشید برادر ؟
۲۰. اگه پسرا نبودن کی شلوار کردی می پوشید بیاد تو کوچه ؟
۲۱. اگه پسرا نبودن کی مجنون می شد ؟
۲۱. اگه پسرا نبودن کی خونه رو می کرد باغ وحش؟
۲۲.دیگه تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟
۲۳. دیگه کی خالی می بست ؟
۲۴.اگه پسرا نبودن کی چرت وپرت می گفت ؟
۲۵. اگه پسرا نبودن کی کرم می ریخت ؟
۲۶. اگه پسرا نبودن کی ابروهاشو بر می داشت ؟
۲۷. اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟
۲۸.اگه پسرا نبودن کی اشغالا رو می ذاشت جلوی در؟
۳۰.کی زشت ترین موجود دنیا میشد؟
۳۱. کی نمره تک کلاسو میگرفت؟
۳۲.کی شهریور میومد مدرسه؟
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 666 تاريخ : شنبه 27 مهر 1392 ساعت: 15:27
دیشب که نمیدانستم به کدامیک از دردهایم بگریم . . .
کلی خندیدیم . . .
__________________________________________________________________________________
تا زمانی که خواسته ای از کسی نداری . . . خواستنی هستی . . .
اینجا آدمها انقدر شاعرانه دروغ میگویند و انقدر در دروغهایشان شاعر میشوند که نمیدانم در این سرزمین . . .
با این همه فریب . . .چگونه ست که دلم هنوز خواب باران را دوست دارد . . .
________________________________________________________________________________
لعنت به خیابانهایی که گربه ها در آن جفت گیری میکنند . . .
اما من حتی نمیتوانم دست عشقم را بگیرم . . .
_________________________________________________________________________________
دارم از تو حرف میزنم . . .اما روحت هم از نوشته هایم خبر ندارد . . .
ایرادی ندارد . . .یاد تو به نوشته هایم رنگ میدهد . . .
شاید دیگری بخواند و آرام گیرد ذهن پریشانش . . .
_________________________________________________________________________________
صبر کردن معجزه میکند . . .
تنهاییهایت را پیش فروش نکن . . .فصلش که برسد به قیمت میخرند . . .
________________________________________________________________________________
کم باش . . . اصلا هم نگران کم شدنت نباش . . .
آنکس که اگر کم باشی گمت کند همانیست که اگر زیاد باشی حیفت میکند . . .
سعی نکن متفاوق باشی رفیق . . .فقط خوب باش . . .
اینروز ها خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است
_________________________________________________________________________________
دوستت دارم ها هم گارانتی دارند . . .
زیرش که زدی نمیدانستی شرافتت را گرو گذاشته بودی . . .
_________________________________________________________________________________
گاهی مجبورم به آرامش عمیق سنگ حسادت کنم . . .
چقدر خیالش آسوده ست . . .
چقدر تحمل سکوتش طولانیست . . .
چقدر. . .
__________________________________________________________________________________
نمیدانستم دلتنگی دل نازکم میکند . . .آنقدر که به هر بهانه ی کوچکی چانه ام بلرزد و چشمهایم پر . . .
نمیدانستم نبودنت کودکم میکند . . آنقدر که ساعتها گوشه ای بشینم و با همه قهر که چرا نیستی . . .چرا . . .
_________________________________________________________________________________
خیانت است اما . . . انقدر که با یادت بودم با خودت نبودم. . . .
ای کاش گفته بودی عاشق دیگری شده ای . . .من خودم هم عاشق بودم . . . درکت میکردم . . .
_________________________________________________________________________________
اگر در زندگی جرات عاشق شدن را نداری . . . لااقل شعور معشوقه بودن را داشته باش . . . .
_________________________________________________________________________________
کوتاه مینویسم دوستت دارم . . . .اما از دوست داشتنت کوتاه نمی آیم . . .
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 733 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:48
کاش میشد چشمانم را می بستم و اول زمستان باز میکردم . . . .
امسال بی تو تحمل نبودنت را در پایِیز ندارم
_________________________________________________________
مهم نیست عمر کوتاه باشد یا بلند . . .
مهم . . . مهم نفسهایی ست که بی تو بلند و با تو کوتاه کشیده میشود. . .
_________________________________________________________
به قول فروغ شهامت میخواهد سرد باشی و گرم بخندی . . .
آنقدر از حادثه پرم که وقتی به خانه میرسم تلویزیون لم میدهد روی کاناپه تا مرا تماشا کند . .
_________________________________________________________
دستهایم را محکمتر فشار بده نازنینم . . .
اینجا خیلی ها سر جدایی تو و من شرط بسته اند . . .
_________________________________________________________
خدایا . . .
این بود دنیایی که به خاطرش به شکم مادرمان لگد میزدیم . . .
_________________________________________________________
از بس خوابت را دیده ام دیگر نمیگویم خوابم می آید . . .
میگویم یارم می آید . . .
وعده ما همان رویای همیشگی . . .
_________________________________________________________
آدامسمو با اون همه شیک بودنش بعد از نیم ساعت کفشم له میکنم . . .
تو که جای خود داری لعنتی . . .
________________________________________________________گفتند
بـــــاد آورده را
بـــاد مـــی بـــرد،
امــــا
تـــو کـــه
بـــا پــای خـــودت آمــده بــودی ..
________________________________________________________________گوشهایم را می گیرم ...
چشم هایم را می بندم ...
و زبانم را گاز می گیرم ...
ولــــی ...
حـــریـــفِ افکارم نمی شوم ...
چقـــدر دردنــــاک است ...
فــهــمــیــدن !
________________________________________________________________اهی دلم می خواهد
... وحشیانه غرورت را
پاره کنم!
قلبت
را در مشتم بگیرم
و
بفشارم
.
تا حال مرا لحظه ایی بفهمی...!
_______________________________________________________________
با توام . . . . بفهم . . .
دلگرمی میخواهم نه سرگرمی . . .
بفهم . . .
________________________________________________________________کثیف ترین چاپلوسی
زمانی است
که مردی یا زنی به خاطر
طبیعی ترین نیازش
به معصومی بگوید
دوستت دارم
_________________________________________________________________________________گاهی سکوت
یعنی اما … یعنی اگر …
یعنی هزار و یک دلیل که “دل” میترسد بلند بگوید …
_______________________________________________________________________باید بازیگر شوم ،
آرامش را بازی کنم
باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم
باز باید مواظب اشک هایم باشم
باز همان تظاهر همیشگی ” خوبم … ”
_________________________________________________________________________________
آنقدر در تـــــــــــو غــرق شـــده ام..
که از تلاقـــى نگاهـــم بادیگرى
احســـاس خیانــت میـــکنم!!
عشـــــــــــق یعنى همین...
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 557 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:40
هر کاریکاتور نمونه ای از مشکلات و ناهنجاری های اجتماعی در سراسر جهان را به طور هنر مندانه به تصویر کشیده است...
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
کاریکاتور های مفهومی
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 492 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:34
1-در شهر خرم آباد از استان لرستان:شرایط عبارتند از:
*داشتن باشگاه بدنسازی
*داشتن حداقل یك مقام نائب قهرمانی در مسابقات قویترین مردان ایران
*داشتن عكس یادگاری و امضا از فرامرز خود نگار و محراب فاطمی
*نكته:در صورتی كه عضلات شكم شش طبقه باشند امتیاز ویژه محسوب خواهد شد!(5 امتیاز)
2-شهر تبریز از استان آذربایجان غربی.شرایط عبارتند از:
*تلفظ حرف ق
*ادای كلمات قلقلك و قوز بالای قوز بدون كوچكترین اشتباه!
*دانستن جواب مسئله 2x2 از لحاظ مختلف
*بلد بودن جك های متعدد درباره بچه های تهران
*داشتن مدال لیاقت و شجاعت از اداره فرهنگ و هنر تبریز جهت بستن بمب به كمر و منفجر كردن كامیون حامل جك های صادراتی تبریز به استان های همجوار.
3-شهر رشت از استان گیلان.شرایط عبارتند از:
*داشتن رو حیه مهمان نوازی!
*داشتن روحیه مهمان نوازی!
*داشتن روحیه مهمان نوازی!
4-شهر اصفهان از استان اصفهان.شرایط عبارتند از:
*خوردن موز به صورت دو بار در هفته!
*دست و دلباز بودن
*داشتن حداقل سه بار سابقه دعوت دوستان به شام یا نهار و یا یكبار برگزاری مهمانی فامیلی
*ننازیدن به سی و سه پل و سایر ابنیه تاریخی!
*راستگویی و صداقت!!!
5-شهرهای سنندج و كرمانشاه از استان های كردستان و كرمانشاه.شرایط عبارتند از:
*توانایی پوشیدن شلوار استرج و تنگ به مدت 24 ساعت
*نداشتن سیبیل
*تعهد به خاك ایران و نداشتن ادعای استقلال طلبی!
*نداشتن سابقه دعوا و قلدری
*نبریدن سر نویسنده این مطلب!!!
7-شهر آبادان از استان خوزستان.شرایط عبارتند از:
*كوتاه كردن پشت مو و استفاده از عینك آفتابی فقط در صورت لزوم و زیر آفتاب!
*پوشیدن پیراهن و شلوار سفید
*نداشتن هیچ گونه ادعا نسبت به همنشینی با راكی-رامبو-جكی چان-بروسلی و بیل كلینتون
*نداشتن هیچ گونه ادعای مالكیت نسبت به برج ایفل â €"برج پیزا-مجسمه آزادی و برج میلاد!
*داشتن روحیه راستگویی و حقیقت طلبی(یعنی زیاد لاف نیاد)
8-شهر یزد از استان یزد.شرایط عبارتند از:
*توانایی زیستن در آب و هوای خوش.
*آشنایی با اشیائی چون چمن-سبزه-قناری و سایر موجودات زنده ساكن مناطق خوش آب وهوا
*نداشتن روحیه آب زیر كاه و رندی
*ادای حرف های خ و ق بدون تشدید
9-شهر تهران از استان تهران.شرایط عبارتند از:
*داشتن تنها دو دوست دختر
*آشنا نبودن با معنی و مفهوم كلمات دودره-تلكه-تیغیدن و ....
*
داشتن روحیه جوانمردی
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 463 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:31
یه قانون نانوشته تو همه کارتون ها اینه که،
تا وقتی که به پایین نگاه نکنی نیروی جاذبه کار نمیکنه
•.•.•.•.•.•جوک خنده دار•.•.•.•.•.•
دیگه کار از کلیپس گذشته برخی از دخترا در حال ساخت مسکن مهر رو سرشون هستند…!
•.•.•.•.•.•جوک خنده دار•.•.•.•.•.•
یه وختایی نمیرم دمه یخچال که پیشه من شرمنده نشه... خدا هیچ یخچالی رو شرمنده صاحبش نکنه.
•.•.•.•.•.•جوک خنده دار•.•.•.•.•.•
دو ماهه دارم هر شش ساعت یه بار دوتا آنتی هیستامین میندازم تو جیبام
ولی بازم جیب ما به پول حساسیت داره!
برای دیدن بقیه جک ها به ادامه مطلب بروید بی پول...
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 415 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:29
یکى بود، یکى نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزى روزگارى در ولایت غربت یک پیرزنى بود به نام «ننه قمر» و این ننه قمر از مال دنیا فقط یک دختر داشت که اسمش «دلربا» بود و این دلربا در هفت اقلیم عالم مثل و مانندى نداشت؛ از بس که زشت و بدترکیب و بد ادا و بىکمالات بود.
یک روز که این دلربا توى خانه وردل ننه قمر نشسته بود و داشت به ناخنهایش حنا مىگذاشت، آهى کشید...
برای ادامه داستان به ادامه مطلب بروید
بی پول...برچسب : اعترافات طنز, نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 491 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:27
جوابومیخوای بروتو ادامه مطلب
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 528 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:22
معما:
چگونه ميتوان بدون برداشتن قلم 9 دايره زير را با 4 چهار خط مستقيم به هم متصل کرد؟
جواب معما:
سعي کنيد خودتان جواب معما را پيدا کنيد.
این بازیکنان را بشمارید ! حالا ۱۲ نفر هستند یا ۱۳ نفر ؟
بی پول...
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 476 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:20
یک شوهر با قیافه معمولی
... یک حلقه ساده
... يك مجلس عروسی ساده و کم خرج
... يك ماه عسل ساده
یک خانه کوچک و نقلي برای زندگي با حياط كوچولو
كه بچه ها که بازی کنند
... بچه هایی دوست داشتنی
... شوهري كه مرد خانواده است
... و در عين حال سخت هم کار میکنه
... یک ماشین کوچک و ارزان برای خرید کردن
... یک ماشین دیگه برای رساندن بچه ها به مدرسه
مقداری کيف براي مهماني
... کفش هایی برای مناسبتهای مختلف
... تعدادی لباس و لوازم زیبا
... مقداری لوازم آرايشي و زیبایی
... سالی چند بار مسافرت خارج از کشو
... تعداد بیشتر مسافرتهای داخل کشور
... کادوهاي ناگهاني
... و در آخر مقداركمی تضمین مالي براي حفظ زندگي
فقط همین...
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 444 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:10
1-دیگه کی بود که مربا بده بابا ؟
2-دیگه کی بود که پسرها را خمار کنه؟
3-دیگه کی بود که پسر ها سرکار بذاره؟
4_دیگه کی بود که حال پسر ها را بگیره؟
5-دیگه کی بود که عین فرشته مهربون که سر راه پینوکیو سبز شد اونو از دروغ گویی باز داره؟
۷. دیگه کی بود که تو رو تحمل کنه؟
۸. دیگه کی بود که قشنگ باشه عزیز باشه؟
۹. دیگه کی بود که همیشه بوی خوب بده و پول تو جیبیهاشو عطر بخره؟
۱۰.دیگه کی بود که روز ولنتاین همه ی سرمایتو بری واسش خرج کنی؟
۱۱. دیگه کی لیلی میشد؟
۱۲. دیگه کی پسرا رو تیغ میزد؟(از خودتون یاد گرفتیم)
۱۳. دیگه کی چادر میپوشید عروس میشد؟
۱۴. دیگه کی عید نوروز پسته و فندقای سربسته رو میریخت تو ظرفت؟
۱۵.دیگه کی بود که پسرا دقه به دقه مزاحم و آویزونش باشن؟
وازهمه مهمتر:
۱۶.اگه دخترا نبودن دیگه کی بود که جنس تو رو به دنیا بیاره؟
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 465 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:08
اعتراف میکنم یه شب رفتیم عروسی وقتی خانواده عموم اومدن گفتن نزدیک بوده با یه تریلی تصادف کنن…تو خونه داشتیم حرف میزدیم رو کردم به شوهر خواهرم گفتم خدا بهشون رحم کرد خوب شد زیر تلیلی نرفتن….خدا میدونه چقدر شوهر خواهرم مسخرم کرد..
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
اعتراف میکنم بچه بودم وقتی بارون میومد تو راه برگشت از مدرسه با چکمه هام از جاهایی رد میشدم که آب بیشتری جمع شده بود،کلی هم ذوق میکردم که پاهام خیس نمیشه…
عجب روزایی بود..
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
دیشب پسردایام خونمون بودن بعد همینطوری بحث دایشون پیش اومد پسرداییم گفت که داییش با اینکه سنش زیاده ولی بظاهر خیلی جوون مونده مامانمم خیلی جدی گفت آره آخه داییت خیلی بیعاره (بی آر؟)…
آقا یدفه خونه از خندمون منفجر شد آخه منظورش بیخیال بود (البته فک میکنم منظورش این بود)
اینم سوتی مامان گلم بود چیه فک کردید فقط خودتون سوتی میدید؟؟؟
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
حتما شنیدید که به متولدین دهه ۸۰ میگن گودزیلا.؟؟ البته من بشخصه معتقدم اینا گودزیلارو هم رد کردن!!
ما یدونه از این گودزیلا کوچولوها تو خونمون داریم چند وقت پیش داشتم کتلت درست میکردم اومده آشپزخونه پیش دستیو پشت سرش قایم کرده میگه خاله جون من خیلی دوست دارم تو هم منو خیلی دوس داری مگه نه؟
منم کلی ذوق کردم و گفتم آره نفسم قربونت برم.
پیش دستیو گرفت سمتم گفت حالا یدونه کوکو (کتلت) بهم بده!
اعتراف میکنم تاحالا هیچکس انقدر خرم نکرده بود!!!!
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
یکی از دوستام تعریف میکرد یدفه گوشی موبایلش افتاده بود تو ( گلاب به روتون ) طاق دستشویی بعد یه نابغه ای پیشنهاد داد که زنگ بزن ببین دقیقا کجا افتاده؟ بعد این دوسته منم نابغه تر از اون، زنگ زد! گوشیه رو ویبره بوده کلا فنا شد.
بعد تصور کنید تو اون لحظه قیافه دوستم
اون نابغه
مخترع موبایل
من بعداز شنیدن این قضیه
شما بعداز خوندن این مطلب؟؟؟
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
بگم از سوتی دوستم:یه بار سر کلاس یه بحثی شد یکی از بچه ها میخواست بگه قوطی شامپو گفت شوطی قامپو…مارو میگی مردیم از خنده
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
اعتراف میکنم چند روز پیش دبیر نداشتیم،کلاس ما هم به شیطنت معروفه(چون من دانش آموزشم دیگه!)دوستمو تو سالن دیدم،به بچه ها گفتم بیاین درو بگیریم تا اذیتش کنیم.ازقضا مدیرمون یه دبیر شیمی رو واسه ما فرستاده بود.اینا پشت در منتظر بودن و در میزدن ،ما هم درو گرفته بودیم.داد زدم گفتم ناخناتو نشون بده،بعد از چند دقیقه فهمیدیم اون دبیر شیمیه بوده.معاون گفت ازانضباط همتون دو نمره کم میکنم.
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
من بچگى ها از حموم بدم میومد
اعتراف میکنم یه بار بچه بودم اومدم خونه مامان و آجیم به زور انداختنم تو حموم جلوى درو گرفتن که نتونم بیرون بیام منم چاره اى نداشتم از پشت درو قفل کردم رفتم حموم کردم میخواستم بیام بیرون هرکارى کردم در باز نشد اینقد در زدم مامانم اومد گفت چرا درو قفل کردى دیوونه, منم گریم گرفت گفتم همش تقصیره شماس الان چطورى بیام بیرون همینطور داشتم گریه میکردم مامان گفت گریه نکن یه کلید اضافه داریم رفتن کلیدو آوردن درو باز کردن منم خوشحال شدم در باز شد
بعد از اون حموم دیگه تا یکى دو هفته حموم نرفتم
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
اعتراف میکنم بچه که بودم همیشه پسرداییمو با پسرعمم اشتباه میگرفتم یعنی فکر میکردم این دوتا یکین!!! تا اینکه تو یکی از مهمونیا دوتاشونو باهم دیدم، اصلا باورم نمیشد اینا دوتان!! جالبش اینجاست اونموقع پسرداییم مجرد بود پسرعمم بچه هم داشت ولی تشخیصش برا من خ سخت بود
الان هرچی فکر میکنم هیچ نقطه مشترکی تو اون دو نفر پیدا نمیکنم واقعا نمیدونم چرا اونطوری فکر میکردم؟؟؟
تازه این قضیه تو خانواده ما ارثیه چون آبجیمم دوتا خاله هامو فکر میکرد یکین!!
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
یکبار گزارشگر رادیو راجع به گیاه خواری از داداشه دوستم نظر میپرسه اونم جو گیر میشه میگه گیاه خواری خ چیزه خوبیه من خودم گیاه خوارم گزارشگره میگه مثلا چه غذاهایی میخورید؟ اونم میگه مثلا قورمه سبزی، سبزی پلو.!
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
اعتراف میکنم که وقتی دوم دبیرستان بودم زنگ زیست وقتی دبیر وارد کلاس شد همه بلند شدیم من یواشکی صندلی دوستم را کشیدم وقتی میخواست بشینه محکم خورد زمین همه خندیدندبعد از دوستم معذرت خواستم ولی خدا را شکر کردم که اتفاقی براش نیفتاد جوونیه دیگه کاریش نمیشه کرد.
♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠اعترافات خنده دار♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠♦♠
اعتراف میکنم سال۷۳ که حدودا ۵سالم بود.یه روز که مامان و بابام سرکار بودن.رفتم کنار چراغ نفتی ببینم چطور این وسیله ما رو گرم میکنه.با استفاده از هوش و ذکاوت بالا فهمیدم که آتیش باعث گرم شدنش هس.من هم چون اتاقم بسیار سرد بود تصمیم گرفتم که با استفاده از نبوغ خودم اتاقمو گرم کنم.رفتم ۱کاغذ A4 برداشتم کردم تو چراغ نفتی تا روشن بشه و ببرم تو اتاقمو از گرماش استفاده کنم.کاغذ روشن شد.همین که شروع کردم به حرکت به طرف اتاقم کاغذ از دستم افتاد رو فرش و شروع کرد به سوختن.یادم میاد رفتم تو آشپرخونه و آب آوردم ریختم روش.گفتم الان که مامان بابا بیان کتک میخورم.یادم اومد مادربزرگم که ۱بار دستش سوخت ۱کرم مخصوص مالید به دستش.به هزار بدبختی اون کرم رو پیدا کردم و حسابی همه جا فرش که سوخته بود مالیدم تا زود خوب بشه ولی متاسفانه خوب نشد.کل فرش علاوه بر سوختگی به رنگ سفید دراومد.وقتی بابام اومد خونه به خاطر این کار فوق هوشمندانه بابام کلی بهم خندید و بدوم هیچگونه خوردن کتک به آغوش خانواده بازگشتم.اون لحظه باور کنید انقد که من خوشحال بودم از کتک نخوردن، اسرا جنگ تحمیلی خوشحال نبودن از بازگشت به وطن
بی پول...برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 515 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:06
این تیتر در یکی از روزنامه ها توجه ما را به خودش جلب می کند: «چشمک زدن در تهران ممنوع شد!»
با خودمان می گوییم دم مسئولان گرم با این قانون هایشان! اصلاً هر چه می کشیم از این چشمک می کشیم! فکرش را بکنید، اگر چشمک وجود نداشت، بسیاری از اتفاقات بد به وقوع نمی پیوستند!
* اگر چشمک زدن ممنوع بود دیگر هیچ معتادی به ساقی (و ایضاً برعکسش!) چشمک نمی زد! بدین ترتیب معتاد و ساقی یکدیگر را در پارک ها و سرچهارراه ها نمی توانستند شناسایی کنند و دیگر کسی دچار این بلای خانمان سوز نمی شد!
* اگر چشمک وجود نداشت، دیگر کسی نمی توانست به کسی رشوه بدهد یا رشوه بگیرد! زیرا این روزها وقتی کار یک نفر – مثلا در اداره ای (که مطمئناً آن اداره دولتی نیست، اصلاً مگر در داخل اداره های دولتی رشوه دهی یا رشوه گیری داریم؟!)- گیر پیدا می کند، او ابتدا به طرف مقابل چشمک می زند و اگر طرف مقابل لبخندی زد، کار تمام شده و مبلغی تحت عنوان «شیرینی بچه ها» بین دو طرف رد و بدل می گردد و همه چیز به خوبی و خوشی -با بالاترین سرعت- به اتمام می رسد!
* اگر چشمک زدن ممنوع شود خیلی از دوستی های خیابانی و بیابانی و سینمایی و ... به وقوع نمی پیوندد و هم آمار طلاق و خوکشی پایین می آید و هم اینکه دیگر اینقدر داخل روزنامه ها نمی خوانیم این اون رو کشته یا اون روی این اسید پاشیده و این حرف ها!
*اگر چشمک زدن وجود نداشته باشد همه جوان ها مثل بچه آدم می روند و به مادرشان می گویند که یک گزینه مناسب برای همسری او پیدا کند، نه اینکه خودشان راه بیفتند در خیابان و به این و آن چشمک بزنند!
* اگر پدیده ای به نام چشمک زدن وجود نداشته باشد، دیگر شاهد سرودن و خوانده شدن ترانه های درپیت و ایضاً مشکل دار چشمکی نخواهیم بود
* اگر چشمک زدن وجود نداشت، منهم اینقدر درگیر برخی از سئوالات فلسفی ام نمی شدم! شاید باور نکنید اما در طول چند ده سالی که از عمرم گذشته، بزرگترین سئوالی که برایم بوجود آمده این است که این ستاره ها در آسمان چه منظوری دارند که اینقدر صبح تا شب به من چشمک می زنند؟!
... راستی! اجازه بدهید شرح خبر را هم نگاهی بیندازم! ... ای بابا! امان از دست این خبرنگارها با این تیترزدنشان! در شرح خبر می خوانیم:
«رئیس پلیس راهنمایى و رانندگى: چراغ هاى چشمک زن در تهران حذف مى شوند»
... خب دیگر! نگران نباشید! بروید با خیال راحت چشمکتان را بزنید!
برچسب : نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 481 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:04
ولی الان همشون باهم توی این مطلب جمع شدن
فقط مواظب باشید زبونتون قفل نکنه
…
۵ بار بگو :
دستم در دبه بود دبه درش دستم بود !
.
.
.
۳ بار بگو :
ﯾﻪ ﯾﻮﯾﻮﯼِ ﯾﻪ ﯾﻮﺭﻭﯾﯽ
.
.
.
۵ بار بگو :
لای رولت رنده ی لیمو رفته
.
.
.
اگه میتونی ۵ بار بگو :
چیپس ، چسب ، سوسک
.
.
.
این جمله رو اگه ۲ بار هم بتونی بگی هنر کردی ! :
چه ژست زشتی
.
…
بی پول...برچسب : مطالب طنز, نویسنده : رضا فراهانی bi-pol بازدید : 358 تاريخ : جمعه 26 مهر 1392 ساعت: 14:01